سللللللام من اومدم با تاخیر چند هفته ای وای دلم واسه همه دوستای وبلاگیم تنگ شده بود اساسی . از اول شهریور که مرخصی زایمانم تموم شده دیگه وقت واسه سرخاروندن ندارم اینکه هم خانم خونه باشی هم مادر بشی و هم کارمند واقعا واسه یه خانم خییلی زیاده همه مامانای شاغل مطمئنا حرفم رو تایید میکنن ولی چاره چیه از همه این حرفا که بگذریم میرسیم به شیرین کاریهای وروجکم .قربونت بشم من .حلمای خوشگلم در اولین روز نه ماهگیش دست میزنه تا بهش میگم دس دس دسدسی اون دستای سفید و مخملیشو بهم میزنه اما دختر خانوم تنبل من چهار دست و پا رفتن رو یاد نگرفت ولی عوضش هر جایی که میشینه دور خودش میچرخه فکر...